وقتی فیلم ساز لرستانی “مسحور ژانر آوینی” می شود/تولید ۱۰۰ فیلم در حوزه ایثار و شهادت توسط کارگردان متعهد خرم آبادی+ فیلم و تصاویر

0

محسن مرادی کارگردان و فیلم ساز لرستانی نزدیک به دو دهه در استان مشغول خلق آثار ارزشمند در حوزه ایثار و شهادت است

سایت امید لرستان، در راستای رسالت رسانه ای، مجموعه امید به بیان دست آوردها و فعالیت های مجموعه ها و فعالان فرهنگی و جهادی لرستان می پردازد و این بار به سراغ یکی از فعالان پرتلاش حوزه تولیدات چند رسانه ای استان رفته ایم که  گزارش خواندنی ذیل، ماحصل این گفت و گوست

*خودتان را معرفی کنید

محسن مرادی متولد فرودین 1361 در شهر خرم آباد،  دارای مدرک کارشناسی ارشد در حوزه مدیریت رسانه و کارشناسی مدیریت فرهنگی را دارم.

*چه زمانی به عرصه هنر ورود پیدا کردید؟

سال 73 با بازی در تئاتر و نمایش های مدرسه ای به این حوزه ورود و برای بچه های مدرسه نمایش اجرا می کردیم.

فراموش نمی کنم آن قدر عشق و علاقه به عرصه نمایش داشتیم که اگر مربی آموزش تئاتر چند روزی غیبت می کرد ما به درب منزل ایشان رجوع و استاد را سر صحنه می آوردیم.

بعد هم به آرامی و به شکل حرفه ای وارد حوزه تئاتر شدیم و چند سالی این مدلی کار شد. از جمله افرادی که کار کردن در کنار آن ها را تجربه کردم اشخاصی مثل صادق طوس، رامین  صادقی، مهدی کوشکی و مهران رنجبر بودند که هم اکنون آقایان کوشکی و رنجبر به شکل حرفه ای در تهران کارهای فاخری را انجام می دهند.

آن ایام علاقه به تئاتر بین بچه ها موج می زد به شکل نمونه یک سال تمام برای نمایش “قدم خیر” به کارگردانی آقای صادق طوس، روزی چند ساعت در محل زیرزمینی اداره ارشاد با شوق و اشتیاق تمرین می کردیم.

بعد از تئاتر هم چند بازی را انجام دادم یک فیلم سینمایی، چند قسمت سریال تلویزیونی و چند برنامه ترکیبی هم در شبکه افلاک حضور داشتم و تجربه بازی در فیلم دفاع مقدسی خاص را نیز کسب کردم  و از سال 78 هم به شکل رسمی وارد فاز تصویربرداری و تدوین و کارگردانی فیلم شدم.

*چه شد که شما به سمت ساخت فیلم در حوزه ایثار و شهادت رفتید؟

بنده به اتفاق یک گروه که عصر انتظار نام داشت کلیپ های اجتماعی و  اثار این مدلی می ساختیم که کارهایمان در ابتدا  همراه با آزمون و خطا بود. اما به صورت حرفه ای سال 84 نخستین کار داستانی با موضوع خورشیدهای بی غروب را ساختیم که روایتی بود از زندگی یک دختر بچه که به دنبال علت شهادت پدر خود، درگیر یک سری ماجرا می شد.

ساخت این فیلم همراه با خاطرات فراوانی برای گروه به ویژه یک یادگار ذهنی ویژه برای بنده همراه بود. تولید این اثر مصادف بود با بنیه ضعیف مالی گروه و آن زمان هم سازمانی نبود که حامی مالی ما برای ساخت این فیلم باشد چرا که ما فیلم ساز بیرونی بودیم و این شهر هم به جز چند دوربین مینی دی وی امکانات خاصی نداشت و هزینه کرایه وسایل هم بسیار گران بود. گروه استارت کار را زد اما پولی که ما داشتیم فقط برای چند روز فیلم برداری کفایت می کرد و مجبور شدیم که به علت شرایط مالی کار را متوقف کنیم

نتوانستیم کار را ادامه دهیم و یک روز با حال خراب به خانه رفتم. خواهر کوچکم وقتی چهره پژمرده و ناراحت من را دید گفت چرا داداش نارحت هستی و قضیه را برایش شرح دادم.

خواهرم که آن زمان سن زیادی نداشت تحمل ناراحتی برادر را نداشت و با وجود سن کم به بازار مراجعه و تنها دارایی خود یعنی النگوی دستش را به قیمت 70 هزار تومان فروخت.  بنده وقتی از این موضوع اطلاع پیدا کردم بسیار ناراحت شدم اما خواهر کوچک و بزرگش فرق ندارد و این جماعت رئوف به هیچ عنوان تاب و تحمل ناراحتی برادر را ندارند.

کار با محبت خواهرم و حمایت دوستان ادامه پیدا کرد و فیلم خورشید های بی غروب با مشقت و خاطره های رنگارنگ ساخته شد و از قضا برنده چندین جایزه کشوری از جمله جایزه شورای ترویج ایثار و شهادت جشنواره ملی دفاع مقدس  به همراه سه سکه بهار آزادی و همچنین منتخب بهترین فیلم ساخته شده توسط فیلم سازان لرستان شد و  نیز سازمانی که آن زمان به کار ما اعتنایی نمی کرد با قیمت یک میلیون تومان حاضر شد فیلم را خریداری کند.

برشی کوتاه از فیلم خورشید های بی غروب 

موضوعی که در ساخت این فیلم برایم ارزشمند است و برایم اثبات شد این مسئله است که کار برای شهدا بی اجر نخواهد ماند و اگر شما یک گام به سمت این جماعت ملکوتی بردارید شهدا 10 گام به سمتت می آیند و وقتی این تجربه موفقیت آمیز را درک کردم تصمیم گرفتم که در همین حال و هوا سیر کنم و ژانر ایثار و شهادت را ادامه دهم.

مضاف بر آن بنده کارهای ارزشمند شهید آوینی را دیده و علاقمند به نحوه روایت فیلم به قلم و لنز و بیان آوینی بودم و دوست داشتم به نحوی ادامه دهنده ایشان باشم و این شد که به مدد الهی نزدیک به 100 مستند و فیلم ساخته شد که 90 درصد آن ها در ژانر دفاع مقدس است.

یک کار انیمیشن با عنوان انقلاب سنگ هم ساخته شد که رئیس جمهور وقت محمود احمدی نژاد با اهدای لوح و سکه تجلیل کردند.

*زیباترین و ماندگارترین کار از نظر خودتان کدام اثر بوده است؟

به علت حس نوستالژیک و خاطرات تلخ و شیرین زیاد، “خورشید های بی غروب” برای من بهترین است چرا که با این فیلم است که در ژانر ایثار و شهادت ماندنی شدم.

یک مجموعه مستند سند افتخار توسط بنده و دوستان برای شبکه افلاک ساخته شده که محتوای آن تاریخ شفاهی والدین شهدا و جانبازان بالای 70 درصد است. این مدل برنامه در واقع سفارش شده حضرت آقاست.

از ته دل می گویم که حال و هوای گفت و گو با والدین شهدا برای من با هیچ چیز در این عالم ماده قابل قیاس نیست و نگرانیم این است که شاید دیگر این لحظات برایم تکرار نشود.

جمله ای را یکی از والدین شهدا به بنده گفتند که برایم بسیار ارزشمند است و این صحبت به نوعی همان جمله حضرت آقاست که فرمودند زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا کمتر از شهادت نیست و این والد حکیم شهید اینگونه فرمودند که شما هم دارید راه فرزند شهیدم را ادامه می دهید

*در مورد این برنامه سند افتخار کمی بیشتر توضیح بفرمایید؟

همانطور که گفته شد تولید این برنامه در سراسر کشور مورد تاکید حضرت آقاست و ایشان معتقدند که پدر و مادر شهدا گنجینه ای زنده از خاطرات شهدا هستند و این ظرفیت را باید استخراج و از آن تولید محتوا داشت.

سند افتخار به لحاظ محتوایی مجموعه ایست که ما در آن به سراغ والدین شهدا می رویم و آن ها هم روایتگری های متنوع از مقاطع مختلف زندگی فرزند شهید خود دارند و مخاطب با لایه های پیدا و پنهان زندگی شهدا آشنا می شود البته ما در این برنامه سراغ جانبازان بالای 70 درصد هم می رویم و خاطرات آن ها را هم به تصویر می کشیم.

برنامه سند افتخار روزهای فرد بعد از نماز و مغرب و عشا از شبکه افلاک پخش می شود.

قسمتی کوتاه از مستند سند افتخار

*آقای مرادی چرا این قدر فضای مجازی تهی و خالی از کلیپ های شهدای لرستان است و چرا در فضای پرمخاطبی مثل اینستا و دیگر شبکه های اجتماعی به اندازه انگشتان یک دست آثار کوتاه و مخاطب پسند در مورد شهدای استان نیست؟

وقتی وارد زندگی شهدای لرستان می شویم به والله قسم هیچ از شهدای دیگر مناطق کشور کمتر ندارند بلکه مسئله عُرضه در عرضه دست آوردهای خودمان است که سبب شده امروز لرستان مقام نخست فلاکت و بیکاری را در کشور داشته باشد.

دست آوردهای ما که بودند که مسئولین عُرضه معرفی آن ها را نداشته اند آیت الله کمالوند، نعمت سعیدی، چاغروند، هاشم پورزادی توکل مصطفی زاده و عملیات کربلای 4 و حاج عمران و مرصاد و این همه شخص و رویداد و سوژه که به حال خود رها شده است و تاریخ شهادت خواهد داد که مسئولین لرستانی نتوانسته اند حق مطلب را ادا کنند.

اگر امروز اصفهان نصف جهان است به خاطر همت است و این موضوع در حالی است که این شهید بزرگوار و کاریزماتیک معاون مسیح لرستانی کردستان یعنی شهید بروجردی است اما ما هنوز شهید بروجردی را درست معرفی نکرده ایم.محمد بروجردی کسی است که امام خمینی به شهید محلاتی ماموریت دادند که به کردستان برود و او را برای فرماندهی سپاه به تهران بیاورد

البته شهید بروجردی که بسیار انسان نیک سیرت و خوش اخلاقی است و بسیار مورد اعتماد مردم کردستان است در پاسخ به شهید محلاتی می گوید به امام بگویید که حضور بروجردی در کردستان بسیار لازم تر است 

به خدا قسم مسئولین فرهنگی ما کوتاهی کرده اند و در روز قیامت باید پاسخگو باشند.

بنده به دست اندرکاران فرهنگی شهر و استان پیشنهاد تشکیل یک قرارگاه دادم که 7 کارگروه داشته باشد که در مناسبت های مختلف تولیدات مناسب و اثر بخش داشته باشد.

در این کارگروه به عنوان نمونه یک نفر مسئول درست کردن کلپ باشد دیگر مونشن کار کند و کسی دیگر عکس نوشت و خبر و گزارش و از این دست کارها که جایشان هم اکنون در فضای رسانه ای استان خالی است.

علاوه بر آن این کارگروه در اتفاقات فورست ماژور همانند سیل و کرونا و یا دیگر اتفاقات روز، پای ثابت باشند و این مدل به مسئولین ارائه شد و به به و چه چه کردند اما در نهایت هیچ انجام نشد!

یک نمونه و مثال عینی دیگر از اجحاف مسئولین در حق رزمندگان و شهدای جنگ تحمیلی، موضوع پادگان شفیع خانی است این پادگان که محل آموزش رزم رزمندگان لرستانی بوده، نزدیکی پادگان دو کوهه قرار دارد اما واقعا در عجبم  که چرا کاروان راهیان نوری که از استان لرستان به مناطق اعزام می شوند دوکوه تهران را می روند اما اعتنایی به دو کوهه لرستان نمی گذارند.

من در یکی از جلسات به عنوان یک جوان، معترض این مسئله شدم اما خیلی ها به بنده می گفتند که مرادی شر برایمان درست نکن؛ مسئولین متاسفانه دوست دارند یک کار بی دردسر و روتین انجام دهند در حالی که شفیع خانی گنجینه ای از خاطرات رزمندگان لرستانی است.

بسیاری از بچه های هیئتی و بسیجی لرستان همان ایام این آمادگی را داشتند که شفیع خانی را احیا کنند و فضای مناسب حضور کاروان را در آنجا فراهم کنند به خدا تا سالها که به آنجا می رفتیم دستخط شهید صابر هوشیاری روی دیوارهای حسینیه بود به خدا وقتی خاک شفیع خانی را کنار می زدی، پوکه های فشنگ زمان دفاع مقدس همانجا بود و آن قدر محیط بکر بود که احساس می کردیم شهید روح الله سپهوند، درویشعلی شکارچی و خیل دیگری از رزمندگان همین دیشب اینجا حضور داشته اند و تازه از عملیات برگشته اند اما متاسفانه بعد از کلی کار رسانه ای و حضور واحد مرکزی خبر در منطقه و نشر اخبار و گزارش ها با عناوینی چون دوکوهه لرستان و غیره، اما شفیع خانی فروخته شد به یک جایی و طرف هم آمد منطقه را با خاک یکسان کرد و الان هیچ به هیچ و درد اینجاست که یک مکان حی و حاضر برای راهیان این بلا را به سرش آوردیم و بقیه قضایا را که اصلا دوست ندارم که بگویم.

درد اینجاست که وقتی  پای صحبت های سرداری همچون اسدی معاون کل نیروهای مسلح می نشینیم ، می گوید که ای کاش 20 نیرو مثل شهید هاشم پورزادی متولد لرستان داشتم تا جنگ را خاتمه می دادم.

به خدا قسم وقتی ایشان از هاشم تعریف می کند موها به تن انسان سیخ می شود هاشم کسی بود که هتل عالی قاپوی اصفهان را که محل تجاوز مستشاران آمریکایی به ناموس ایرانی ها بود را زیر نظر قرار می دهد و وقتی ایمان پیدا می کند که این محل مکانی برای چنین جنایاتی انجام است با مواد منفجره هتل را منفجر و 5 مستشار آمریکایی را به درک واصل می کند.

خدا وکیلی شخصیت هاشم به قدری جای کار برای کار هنری دارد که هر کدام از حروف نام ایشان ظرفیت ساخت یک فیلم سینمایی را دارد.

آموزش نیروهای افغان، به درک واصل کردن نیروهای آمریکایی، مبارزه بر علیه رژیم شاه، شکنجه های شدن توسط ساواک و به درک واصل کردن قاتلان شهید مبشر و خیلی کارهای بزرگ دیگری که انجام داده است اما راوی وجود ندارد که از طریق هنری آن ها را رسانه ای کند و این فقط یک هاشم است از میان این همه شخصیت تراز اول گنجینه دفاع مقدس لرستان.

 *پس از این همه ارتباط با خانواده معظم شهدا شنیدن کدام خاطره برای شما خاطره انگیز تر بوده است.

مادر شهید غلام رضا حافظی یک خاطره ای از این انسان وارسته برایم نقل کرده که برای خودم درس آموز و تا حدی حیرت آور است.

مادر شهید نقل کردند که اوایل جنگ، عموی غلام رضا در جنگ حضور داشتند آن هم وقتی که ایشان 10 سال بیشتر سن نداشتند. آن ایام زن عمو با بچه شیرخواره در منزل ما حضور داشتند. روزی شیرخشک بچه تمام می شود و ما هم پولی در منزل نداشتیم که بتوانیم غذای این نوزاد را تهیه کنیم

غلام رضا وقتی گریه های بچه را می بیند علت را جویا و وقتی که از موضوع آگاه  می شود به سرعت قلک کوزه ای خود را می شکند  خود را می شکند و بعد از لحظاتی با یک بسته شیرخشک بر می گردد و این خاطره به شکل ویژه برای من و زن عمو به در ذهن به یادگار مانده است و اخر بچه 10 ساله چه قدر باید فهیم و عاقل باشد که چنین حرکت انسانی از او سر بزند

یک موضوعی هم خوب است اینجا بیان شود که بنده با گروه آوین فیلم که با هم کار انجام می دهیم تصمیم گرفته ایم که هر کس که در ایام معاصر به درجه رفیع شهادت نائل شود حالا یا مدافع حرم یا امنیت، حتما گروه ورود پیدا کند و مستند و یا کلیپ مناسبتی از شهید ساخته و این قول و تکلیفی است که انشاءالله به آن پایبند خواهیم بود.

بیان خاطره انگیز مادر  از روح آزاد مردی شهید غلام رضا حافظی

*آقای مرادی رویکرد مسئولین فرهنگی لرستان به کدام جهت است که این همه کار زمین مانده در این حوزه داریم.

ببینید وقتی حضرت آقا با حسرت فرمایش می کنند که ای کاش کسی مثل سید مرتضی آوینی می بود و این جهاد مقابله با کرونا را روایتگری کند، خوب باید ارگان هایی همانند ارشاد اسلامی و حوزه و هنری را نقد کرد را که چرا آقا چنین فرمایشی دارند و عکس العمل خاصی وجود ندارد و باید پرسید که آقای ارشادی که دفتر سینمای جوانت منحصر شده به یک چهار دیواری کوچک و آموزش فیلم سازی هم خلاصه شده به یک فصل پاییز، چرا در مورد اتفاقات بزرگی مثل جهاد ملی مقابله با کرونا هیچ عکس العملی ندارید و منفعل هستید

چرا ما آموزش رایگان فیلم سازی را به درون مساجد و روستاهای دورافتاده نبرده ایم که خدا می داند این وسط چه قدر نیروی مستعد تربیت این عرصه می شدند.اگر فلان شخص در حوزه ورزش از دل آن روستای دورافتاده تبدیل می شود مثلا به علی رضا بیرانوند خوب آوینی های بالقوه بسیاری نیز در مناطق دورافتاده وجود دارند که دستگاه های فرهنگی باید محیطی برایشان فراهم کنند که به تعالی برسند.

متاسفانه ما خود را محصور کرده ایم در اتاق رنگ آمیزی شده و فقط از طریق یک پوستر  انتظار داریم بیایند خدمت ما و دوره را ثبت نام کنند در صورتی که ما باید خدمت دیگران برویم و امکانات و آموزش ها را آنجا ببریم.

اگر چنین کاری انجام شود و شخص در آن روستای دور افتاده تدوین گر و یا فیلم ساز و عکاس شود علاوه بر فواید فراوان فرهنگی و رسانه ای، ته کار طرف می تواند حتی برای خود درآمد زایی داشته باشد.

*آیا به شما کارهای خاصی پیشنهاد شده است که قبول نکرده باشید؟

بله پیشنهادهایی بوده در حوزه ساخت فیلم تبلیغاتی نمایندگان مجلس و شورای شهر که با منش بنده اصلا سازگار نبوده و نیست و دوست ندارم برای اشخاص این مدلی کار انجام دهم و به آن ها ضریب دهم و در حوزه بازیگری هم پیشنهاداتی بوده که خارج از ژانر دفاع مقدس بوده و ورود پیدا نکرده ام.

هم اکنون مشغول به انجام چه کاری هستید؟

از کارهای که هم اکنون مشغول به انجام آن هستم می توان به تحقیق و پژوهش در مورد مستندی به نام اسماعیل است که سرگذشتی از زندگی سراسر حماسه شهید مدافع حرم اسماعیل غلامی یاراحمدی است و  منتظر یک سری مجوزها از سپاه قدس هستم که صادر شود و کار را شروع کنیم و فرم ساخت مستند هم به شکل بازسازی زندگی شهید می باشد و من قولی به فاطیما خانم، دختربچه شهید یاراحمدی داده ام که با عنایت خدا و شهید یک مستند 40 دقیقه ای فاخر از ایشان بسازم که ملت بدانند پدر فاطیما که بود و افتخار کنند به این شخصیت.

یک کاری که الان مشغول انجام آن هستم  کاری است به نام رشید که در مورد زندگی شهید مرزبان رشید سپهوند است که همین چند ماه قبل آسمانی شد و در آخر بخش تولید هستیم و کار نزدیک به تدوین است.

ضمن اینکه مجموعه سند افتخار هم به تازگی کار آن تمام شده و از شبکه افلاک در حال پخش می باشد که در ابتدای گفت و گو به آن پرداختم.

*آیا در حوزه فیلم سازی کاری هست که انجام نداده باشید و آرزوی انجام آن را داشته باشید.

آرزو و حسرت که زیاد است اما یک ناراحتی کلی که وجود دارد این است که چرا مسئولین فرهنگی استان همیشه آغوش بازی برای پذیرش ایده های فیلم سازان جوان  را ندارند و با عمل خود جوان فعال این حوزه را تسمخر می کنند و همین مسائل سبب شده که خیلی از استعدادها برای اینکه بتوانند معیشت خود را تامین کنند رو به کار کارمندی بیاورند در حالی که خیلی از نخبگان در همین استان وجود دارد که هیچ از فیلم سازان پایتخت نشین کم ندارند و امیدواریم تا ما زنده هستیم شاهد این مسئله باشیم که روزی بیاید که چند مسئول فرهنگی همدل و همسو سکان ارگان های فرهنگی را بر عهده بگیرند و وضعیت را تغییر دهند.

*آیا پیشنهاد خاص مدیریتی در حوزه فرهنگ به شما شده است؟

بله پیشنهاداتی در حوزه کارمندی بارها به بنده شده و شاید 10 موقعیت شغلی که بعضی معاونتی بوده و دارای چشم انداز مدیریتی نیز بوده ارائه شده و حقیقتا به لحاظ مالی و معیشتی بسیار هم برایم مناسب بوده اما صادقانه و بدون ادعا می گویم دوست داشتم که موقعیت کاری فعلی را حفظ کنم و کمتر بخورم و کمتر بپوشم اما در همین عرصه فرهنگی و هنری باقی بمانم و بتوانم در ژانر دفاع مقدس که خیلی بدون مشتری و سرباز است باقی بمانم و کار انجام دهم که انشاء الله مورد قبول درگاه الهی باشد.

*ظرفیت فیلم سازی و به طور کلی تولیدات هنری و نمایشی لرستان نسبت به بقیه جاهای کشور را چطور ارزیابی می کنید؟

همیشه گفته ام که بچه های لرستان جزء مستعدترین نیروهای کشور هستند و شما می بنید که وقتی لرستانی ها در حوزه فیلم، نمایش، موسیقی و دیگر عرصه ها در جشنواره های بین المللی شرکت می کنند جوایز را درو می کنند و در عرصه هر هفت هنر به جرات قسم می خورم نامبر وان ها در لرستان حضور دارند چون جشنواره ها محل رقابت است و سطح و ظرفیت ها آنجا مشخص می شود.

اگر بخواهم مثال عینی بزنم سید غلام رضا نعمت پور در بزرگترین رویداد سینمایی ایران یعنی جشنواره فجر شرکت می کند و جایزه شماره یک را بیخ گوش تهرانی ها می قاپد و فارغ از آن در نزدیک به 50 جشنواره جهانی مقام کسب می کند و این فقط کار یکی از استعدادهای لرستان است.

وقتی هیچ غیر تهرانی جایزه جشنواره فجر نداشت ناصر ناصر پور از لرستان دیپلم این جشنواره را کسب کرده بود و بزرگان دیگری مثل ناصر غلام رضایی داشته ایم که چندین فیلم سینمایی ساخته اند و آقای سعید سلطانی و فروز عوض پور که آثارشان در شبکه های سراسری پخش می شود. و خیلی از بزرگان دیگر که این ها همه بچه لرستان هستند، آن هایی که رفتند خدا نگه دار و پشت و پناهشان باشد اما این هایی که مانده اند به خدای بزرگ به آن ها بها داده نمی شود و به خاطر معیشت و چندر قاض حقوق، فرسوده می شوند و میدانی برای ظهور و بروز بیشتر ندارند و اگر فضا فراهم می بود به قطع و یقین تولیداتی خواهند داشت که کمتر از کارهایی که هم اکنون پخش می شود نخواهد بود.

این نکته را هم بگویم که چند سالی است که آمار جوایز بچه های لرستان کاهش پیدا کرده و آن هم به این علت است که همه درگیر دو دو تا چهارتای اقتصادی شده اند و برای اینکه جلوی خانواده شرمنده نشوند و بتوانند وضع مالی خود را تامین کنند مجبور هستند که رو به ساخت آثار فاخر نیاورند و رو به کارهای تبلیغی بیاورند تا چرخ زندگی بچرخد.

*امکانات و نیازمندی های حوزه فیلم سازی استان لرستان را چطور ارزیابی می کنید؟

ما در شهر خرم آباد دهه هفتاد شرکت های فیلم سازی داشتیم که حتی مدیر بعضی پروژه های ساخت فیلم بودند و به مرور هر چه جلوتر آمدیم حمایت مدیران فرهنگی از این شرکت ها کاهش پیدا کرد و این مجموعه ها هم به آرامی کرکره را پایین آوردند و برشکست شدند.

حمایت از شرکت های فلیم سازی کار اداره ارشاد است اما در عمل فقط یک مجوز می دهند و مجموعه را به حال خود رها می کنند و هیچ برنامه ای برای حمایت از چنین تشکیلاتی ندارند. چنین شرکت هایی اگر تجهیزات به روزی داشته باشند فیلم ساز لرستانی مجبور نیست برای ساخت فیلم خود به تهران پناه ببرد.

اخیرا آقای نعمت پور برای ساخت فیلم خود که جوایز بین المللی نیز کسب کرده با پرداخت هزینه از تهران دوربین تهیه و حتی تصویربردار برای فیلم خود آورده است و

هم اکنون در لرستان به لحاظ نرم افزای مشکل و ایراد داریم و دوربین هایمان به روز نیستند.

بسیاری از امکانات جانبی را شرکت های لرستانی ندارند و اداره ارشادباید برای شرکت های فیلم سازی وام کم بهره پرداخت کند تا بتوانیم تجهیزات به روزتری را خریداری کنیم که برای امکانات جزیی دربه در این شهر و آن شهر نشویم.

*چه سوژه های در عرصه فیلم برداری در لرستان هم اکنون روی زمین مانده اند که مشتری برای ساخت و پرداخت هنری آن ها وجود ندارد؟

اگر در مورد ژانر خودمان صحبت کنیم لرستان سوژه های فراوانی دارد که هر کدام یک سریال، فیلم سینمایی، تله فیلم انمیشن و کار فاخر می باشد.

لرستان عملیات حاج عمران، مرصاد کربلای چهار و پنج و خرمشهر و قائله خلق عرب و مقابله با کومله و حزب دموکرات و امثال شهید طاهر پورزادی و توکل مصطفی زاده که هم رزم شهید چمران بوده است را داشته است.

امثال شهید شاه مراد نقدی را داشته ایم که شهید صیاد شیرازی نام ایشان را در کتاب به اسم کوچ می آورد که افتخار بزرگی برای لرستان است شهید امیر فتح الهی، شهید چاغروند شهید بروجردی، نعمت سعیدی و دیگران.

هر ساله اسفند ماه یک همایش با موضوع دفاع مقدس در استان خوزستان برگزار می شود که تصویر شهید نعمت سعیدی به عنوان پای ثابت دکور این برنامه و به عنوان یکی از فرماندهان شاخص می درخشد.

خیلی از این دست سوژه ها را لرستان دارد که همه دستمایه ارزشمندی برای ساخت هستند اما متاسفانه  قرارگاهی که همان اول مصاحبه گفته شد که به شکل سازمانی و هدفمند به این موضوع بپردازد وجود ندارد.

پیشنهاد بنده این است که اداره ارشاد اسلامی سکاندار تشکیل این قرارگاه تولید رسانه ای باشد و از این دستورالعملی بودن خارج شود و تبدیل به یک قرارگاه فرهنگی شود؛ کار سختی نست و فقط باید برنامه داشت و اگر این قرارگاه در ارشاد تشکیل شود تمامی سازمان های فرهنگی و هنری استان ذیل آن تعریف می شوند  و تمامی بودجه های فرهنگی را به سمت خود جذب می کند اما چنین سازمانی وجود ندارد و من و امثال بنده این دردها را بیان می کنیم و ته موضوع به نتیجه ای نمی رسیم.

آقایان این قرارگاه را تاسیس کنند و یکسال بعد ببینند چه اتفاقی در استان انجام می شود و چه حال خوبی به وجود می آید. این انقلاب سرباز جبهه فرهنگی کم ندارد این سازمان های فرهنگی فشل هستند که خروجی کارشان هیچ است و امیدواریم که در دولت انقلابی اقای رئیسی مدیرانی سرکار بیایند که شبانه روزی کار کنند و وضعیت را از این حالت خارج کنند.

لرستان برای نفس کشیدن نیازمند حال خوب است و حال خوب را هم فرهنگ می تواندبه جامعه  تزریق کند و فرهنگ هم نیازمند مدیر دغدغه مند خلاق و صاحب ایده است.

بنده حاضرم دوره آموزش فیلم ساز با نام دوره تربیت آوینی  را به شکل رایگان در مساجد شهر برپا کنم که به شکل یقینی این برنامه آموزشی خروجی های ارزشمندی خواهد داشت و البته این طرح را قبل ترها به مسئولین فرهنگی پیشنهاد دادم اما متاسفانه کو گوش شنوا.

*نظرتان درباره عملکرد اداره اشاد اسلامی لرستان را بیان کنید؟

ببینید اداره ارشاد نباید فقط مختص عده ای خاص باشد ارشاد باید برای روستائیان و مناطق حاشیه ای هم برنامه داشته باشد و همه مردم باید حس کنند  چنین ارگانی هم وجود دارد مگر ارشاد فقط مختص شهر است یا فقط باید آن را در چهار جشنواره، نمایش و نمایشگاه و موسیقی و یا یک چهار دیواری رنگی منحصر کرد.

وقتی می گویند فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان یعنی کل جغرافیای استان؛ خدا وکیلی آیا ما به عنوان مدیر فرهنگی رفته ایم و به یک روستای دورافتاده سر بزنیم آیا با تیم های کارشناسی رفته ایم و چاره جویی کنیم که برای فلان روستا یا منطقه دور افتاده که با وجود این تهاجم فرهنگی و رسانه های نوین در معرض خطر هستند چه طرح و ایده ای را عملیاتی کنیم که خانواده ها در برابر بعضی محتواهای نامتعارف فضای مجازی نابود و ضربه فنی نشوند.

خودم رفته ام و اوضاع را در بعضی مناطق دورافتاده دیده ام که موج ویرانگر ماهواره چه ها که نکرده است و اینجا ارشاد اسلامی و حوزه های علمیه مسئول و روز قیامت باید پاسخگو باشند.

 

انتهای پیام/

/.انتهای پیام

نظر شما چیه؟

تذكر: نظرات حاوی توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمی شوند