انتصابها در آموزش و پرورش از روی شایستگی نیست/عقب گرد فاحش در حوزه فرهنگ/برخی معلمان دینی به ضد دین میپردازند
به گزارش امید لرستان، مسعود کریمی بیرانوند، متولد1362 دارای مدرک دکترای علوم سیاسی، معلم دبیرستانهای ناحیه دو خرمآباد و مدرس دانشگاه علوم پزشکی و فرهنگیان لرستان و نویسنده 4 کتاب «اهداف حکومت اسلامی»،« انقلاب معنوی ایران»، «تتشابه ها و تفاوت های اهداف حکومت اسلامی با حکومتهای سکولار» و «چالش بینشها»
معلمی را 17 سال پیش به خاطر تضمین شغلی انتخاب کرد؛ ولی می گوید الان به قدری علاقه به آن دارم که حاضر به عوض کردن آن با هیچ شغلی نیستم.
معتقد است اگر با دید الهی برای هر کاری که خدمت به دیگران است حرکت کنی حتما موفق خواهی شد و همین عامل را یکی از موفقیتهای احتمالی خودش میداند. در حاشیهای ترین مدارس ناحیه دو تدیس کرده است و چون با لیسانس ریاضی وارد شد، الان معلم ریاضی است.
دغدغههای فراوانی در حوزه کاری خودش دارد و در قامت یک منتقد، بسیاری از مسائل و دغدغههای حوزه آموزش و پرورش را مطرح و باعث میشود مسیر گفت و گوی ما سمت دیگری را در پیش بگیرد.
از مدارسی میگوید که در آنها حضور داشته است و عمدتاً توسط مدیرانی که صلاحیت کافی ندارند اداره میشوند، موافق بخشنامهای بودن مدارس نیست، اما همین بخشنامهها با وجود این مدیران را لازم میداند.
معتقد است افرادی که از بالا تصمیم میگیرند، واقعیات میدانی را در نظر نمیگیرند، تصمیمهای غیر کارشناسی میگیرند و آن را نیز بخشنامه و ابلاغ میکنند.
خود را مخالف برخورد فیزیکی معلم با دانش آموز میداند، اما این که در یک بخش خبری و فضای مجازی یک معلم را به خاطر کتک زدن دانش آموز سوژه خبری میکنند را هم دوست ندارد.
می گوید: هرچقدر اجازه دهند روابط دانش آموز و معلم با کادر مدرسه اخلاقی، انسانی و با روی خوش باشد قطعاً نتایج بهتری در حوزه تعلیم و تربیت بدست میآید و این را نیز امکان پذیر میداند.
تربیت را در مدارسی که حضور داشته حلقه مفقوده میداند و معتقد است آموزش مورد استفاده در مدارس از کار افتاده است! که کارآیی لازمی ندارد.
از این که می بیند معاون پرورشی در مدارس همه کاری انجام می دهد بجز وظایف ذاتی خود؛ دلخور! اذعان دارد که هر معلمی که از زیر کار در میرود را معلم پرورشی میکنند و همین کارها باعث میشوند نتوانیم کارآیی لازمی در بحث تعلیم و تربیت داشته باشیم.
کیفیت برنامههای فرهنگی و مذهبی در مدارس را ضعیف میشمارد و میگوید نماز اصلا مرتب برگزار نمیشود و در بسیاری از مدارس مثلا جشن ایام ا… دهه فجر را برگزار نمیکنند یا با کیفیت بسیار پایینی انجام میدهند.
معتقد است حضور طلاب جوان و خلاق در مدارس میتواند بسیار تاثیر گذار باشد و این کار می تواند نفس جدیدی در مدارس بدمد…
به نقش ضعیف مدیران کل آموزش و پرورش در سطح استان اشاره میکند و میگوید عمده مدیران ما مدیران درجه دو، سه و چهار بودهاند و چون بر اساس شایستگی انتخاب نمیشوند طبیعتاً نمیتوانند تصمیم شایسته بگیرند و حتی افراد شایسته را در عزل و نصبها، انتصاب کنند.
وی میگوید: در بدنه آموزش و پرورش افراد شایسته به وفور یافت میشود ولی چون رابطه سیاسی وجود دارد عمدتاً آنها راه به جایی نمیبرند و صرفاً افرادی که درب ستاد کاندیدها حضور دارند مسئولیت میگیرند و این یکی از آفتهای عقب ماندگی در استان ما به شمار میآید.
از سویی آمار سازیها را یکی دیگر از معایب سیستم آموزشی میداند که به عنوان نمونه، مدیران و معلمان را مجبور میکنند حتما نمره قبولی به دانشآموزان بدهند تا سرانه قبولی طبق بخشنامه بالا بیاید و همین باعث میشود دانش آموزی که مثلا درس ریاضی را یاد نگرفته درس ریاضی پایه بالاتر را طی کند. طبق همین بخشنامه من معلم باید برگه شهریور دانش آموز را تصحیح کنم، ولی چون می ترسند که دانش آموز ممکن است مجدد تجدید و مردود، خود مدرسه آن را تصحیح میکند و نمره قبولی میدهد.
سطح کلان تصمیم گیری را لازم می داند توجه بیشتری به مباحث تربیتی داشته باشند؛ چرا که یکی از مطالبات مردم از آموزش و پرورش را تربیت سالم میداند و بعد از آن طی کردن مدارج علمی… معتقد است حتی اگر 10 درصد مسائل تربیتی مورد اهمیت قرار گیرد و اجرا نیز شود ما به دستاورد های مطلوب تربیتی در بین دانشآموزان خواهیم رسید.
ساعت بیکاری در مدرسه را ضد فرهنگ میداند؛ این در حالی است که میتوانند با استفاده از امکانات خود آموزشگاه در آن زمان فیلم یا مسائل تربیتی بیشتر گنجانده شود و طبیعتاً دانش آموز نیز استقبال بهتری خواهد داشت. میگوید ما در دهه های قبل در همین مدارس حاشیه شهر درس میخوانیدم؛ ولیکن برنامه فرهنگی با قدرت بیشتری نسبت به این برهه اجرا میشد و الان عقب گرد فاحشی داشتهایم.
وی از برخی معلمان دروس دینی نیز انتقاد میکند که در سایه بی نظارتی، خودشان به ضد دین میپردازند و بیان میکند: من معلم ریاضی مجبور میشوم دانش آموزان را نسبت به مسائلی که مطرح کرده است، توجیح کنم.
پیدایش و گسترش مدارس غیرانتفاعی را خلاف روح قانون اساسی؛ چرا که طبق قانونی، آموزش باید رایگان باشد و همین پولی کردن مدارس باعث میشود نتوانیم به نتایج خوبی دست یابیم و حتی در چند سال گذشته به اسمهای مختلف مدارس دولتی را هم پولی کرده اند و در سطح روستاها و مناطق محروم نیز به اسم هزینه ماژیک و تخته پاکن از دانش آموزان پول میگیرند.
مدرک گرایی علاوه بر سطح دانشگاه ها به سطح آموزش و پرورش نیز رسوخ کرده و حقیقتاً علم کم ارزش شده و شاید یکی از دلایل آن بیکاری باشد که انگیزه بسیاری از جونان و نوجوانان را گرفته است که انتظار می رود دولت تصمیمات جدی تری برای این بحث داشته باشد.
معتقد است: همان گونه که وزارت هرسال استخدام دارد، باید خروجی هم داشته باشد و معلمین و کادر آموزشی که صلاحیت ندارند از چرخه خارج شوند تا آسیبی به این شغل مقدس وارد نشود و انتظارات والدین بیشتر محقق گردد و اهرمی نیز برای تلاش بیشتر معلمان باشد. این شیوه جذب و نگهداری کارمند منطقی به نظر نمیرسد. برخی معلمان ابتدای سال تحصیلی عمداً کارهایی میکنند که مدیر بیاید و بگوید اصلا سر کار نیا و این فرد هم حقوق خود را میگیرد و هم باعث دلسردی سایر معلمان شریف میشود و در نهایت نیز کسی با او برخورد نمیکند.
وی میگوید: امر آموزش و پرورش تنها در یک وزارت نباید خلاصه شود و سایر نهاد و دستگاهها نیز باید ورود جدی تری داشته و خود والدین نیز اهتمام بیشتری در بحث تربیت دانش آموزان ایفا کنند.
معتقد است بی عدالتی ها آتیش میزند؛ معلمان واقعی در آموزش و پرورش زحمات زیادی میکشند ولی در بسیاری از ادارات، کارمندان از حقوقی به مراتب بالاتر بهره میبرند واین نیز می تواند انگیزه معلمان را بکاهد.
امیدوار است روزی فرا برسد که نظام تعلیم و تربیت در کشور آیده آل شود و بتوانیم همه انتظارات واقعی و در سطح مدارس را به انجام برسانیم.
گفت و گو از: میلاد فاضلی| پایگاه خبری امید لرستان
/.انتهای پیام