", "name": "\u0627\u0642\u062f\u0627\u0645\u0627\u062a \u062c\u0628\u0647\u0647 \u0641\u0631\u0647\u0646\u06af\u06cc \u0627\u062c\u062a\u0645\u0627\u0639\u06cc \u0644\u0631\u0633\u062a\u0627\u0646 \u062f\u0631 \u062f\u0641\u0627\u0639 \u0645\u0642\u062f\u0633 12 \u0631\u0648\u0632\u0647", "thumbnailUrl": "https://omidlorestan.ir/wp-content/uploads/2025/07/\u067e\u0633-1jpg-e1753770862528.jpg", "uploadDate": "2025-07-29", "interactionStatistic": [ { "@type": "InteractionCounter", "interactionType": "http://schema.org/CommentAction", "userInteractionCount": "0" } ], "publisher": { "@id": "#organization" }, "mainEntityOfPage": "https://omidlorestan.ir/%d8%a7%d9%82%d8%af%d8%a7%d9%85%d8%a7%d8%aa-%d8%ac%d8%a8%d9%87%d9%87-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af%db%8c-%d8%a7%d8%ac%d8%aa%d9%85%d8%a7%d8%b9%db%8c-%d9%84%d8%b1%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1/" }

گفتگوی اختصاصی امید لرستان با جناب آقای بهاروند؛ دبیر جبهه فرهنگی اجتماعی استان لرستان پیرامون اقدامات این جبهه در دفاع مقدس ۱۲ روزه در برابر رژیم صهیونیستی

اقدامات جبهه فرهنگی اجتماعی لرستان در دفاع مقدس ۱۲ روزه

0

اولین مواجهه با جنگ

حدود ساعت یازده شب خوابیده بودم و حوالی ساعت یک بامداد بیدار شدم. زمانی که وقایع آغاز شد، بیدار و هوشیار بودم؛ حدود ساعت سه صبح. اولین چیزی که به ذهنم رسید، حرکت سریع به‌سمت نقاطی بود که احتمال می‌دادم مورد هدف قرار بگیرند. اگر خرم‌آباد هم یکی از اهداف احتمالی بود، باید سریع اقدام می‌کردم. به همین دلیل، فوراً به پایین رفتم. وقتی دم در رسیدم، دیدم بسیاری از همسایه‌ها نیز از خانه‌هایشان بیرون آمده‌اند. آسمان پر بود از نورهایی که به‌احتمال زیاد متعلق به پهپادها بودند و در حال حرکت در یک مسیر مشخص بودند و نورشان به‌صورت متناوب روشن و خاموش می‌شد.
بلافاصله به‌سمت یکی از مواضعی رفتم که احتمال تعامل و درگیری در آن وجود داشت. آنجا با تعدادی از نیروهای خودی صحبت‌هایی انجام شد و سپس به قرارگاه برگشتم. با ورود به قرارگاه، دیدم نیروها در حال آماده‌سازی و آرایش بودند. درخواست کردم صبحانه‌ای بیاورند و سپس فوراً به آرایش جنگی وارد شدیم.

 

تشکیل کارگروه‌ها، متناسب با شرایط جنگی

تا ساعت شش صبح، چهارده کارگروه تشکیل دادیم که این اقدام به‌واسطه‌ی تجربیاتی بود که از بحران‌هایی چون سیل و کرونا اندوخته بودیم. البته برخی کارگروه‌ها مانند تبلیغات محیطی، در همان ابتدا به‌صورت کامل شکل نگرفتند و بعداً با تصمیم جمعی فعال شدند و خوشبختانه در سطح شهر و استان عملکرد قابل قبولی داشتند. اما می‌توان گفت که تا حوالی شش صبح، ما ساختار اولیه‌ی آرایش جنگی خود را مستقر کرده بودیم.
پهپادها در آسمان و مردم در خیابان‌ها حضور داشتند. برخی حدود ۷ تا ۸ نفر از مردم در آن ساعات بامدادی در کوچه‌ها بودند و سعی کردم اطلاعاتی را که می‌توانست به ایجاد آرامش کمک کند، در اختیارشان بگذارم.
سپس به‌سمت یکی دیگر از مواضع حساس رفتیم که ضرورتی برای ذکر نام آن نیست. در آنجا هم هماهنگی‌هایی با دوستان انجام شد و بازگشتیم. در همان ساعات اولیه، ستادی تحت عنوان «ستاد جنگ» تشکیل دادیم که تا دو روز پس از پایان رسمی جنگ، لحظه‌ای قرارگاه از نیروهای فعال خالی نبود.
هسته‌ی اصلی این فعالیت، تشکیل ستاد جنگ با کارگروه‌های چهارده‌گانه بود. دو روز بعد، طرحی ملی تحت عنوان «همت» به ما ابلاغ شد که در قالب «هسته‌های مردمی مقاومت ترکیبی» تعریف شده بود. در این طرح به‌درستی به ماهیت «جنگ ترکیبی» اشاره شده بود؛ جنگی که صرفاً نظامی نبود، بلکه حوزه‌هایی نظیر رسانه، اقتصاد و فرهنگ را نیز در بر می‌گرفت. ما نیز ساختار کارگروه‌ها را مطابق با همین کمیته‌ها و در راستای رویکرد «امت» تعریف کردیم.
البته تفاوت‌هایی در شیوه‌ی اجرا میان ما و برخی بخش‌های مرکزی مانند خاتم تهران وجود داشت، اما با هماهنگی سایر نهادها، به وحدت نسبی در اقدامات رسیدیم. هدف اصلی این بود که همه‌ی ابعاد جنگ ترکیبی را در نظر بگیریم و برای هر بُعد، کارگروهی متناظر ایجاد کنیم.
در حوزه‌ی اقتصاد، کمیته‌ی بازار یکی از اصلی‌ترین ارکان ما بود؛ زیرا تجربه نشان داده در شرایط بحرانی، عواملی همچون طمع برخی از بازاریان یا تحریکات دشمن می‌تواند بازار را متلاطم کند. یکی از نیروهای فعال در حوزه‌ی اقتصادی را مأمور تشکیل تیم‌هایی برای رصد بازار کردیم. این تیم‌ها وضعیت شهرها را بررسی می‌کردند و گزارش می‌دادند. برخی بحران‌ها پیش از جنگ آغاز شده بود، مانند کمبود روغن. در این خصوص، ارتباطی با مسئولان مرتبط برقرار شد، جلسه‌ای تشکیل گردید و در نتیجه، یکی از کارخانه‌هایی که ظرفیت تولید داشت اما به‌دلیل نبود مواد اولیه متوقف شده بود، به فعالیت بازگشت؛ اقدامی که حتی بخشی از نیاز کشور را برطرف کرد.
در زمینه‌ی نظارت بازار نیز، بازرسی‌ها با همکاری نهادهایی چون بسیج اصناف و سپاه به‌طور گسترده انجام شد. ظرفیت دولت در این زمینه‌ها محدود بود و نمی‌توانست به‌تنهایی پاسخ‌گو باشد، به همین دلیل ورود مردم ضروری بود. گروه‌هایی برای جلوگیری از احتکار و گران‌فروشی تشکیل شد که به‌خوبی ایفای نقش کردند.
در دو حوزه، تیم‌های ما عملکرد درخشانی داشتند: یکی در بُعد امنیتی-اطلاعاتی برای رصد اطراف شهر و فعالیت‌های پهپادها؛ و دیگری در بُعد بازار و اصناف که بازرسی‌ها را به‌طور منظم و مؤثر انجام دادند.
در حوزه‌ی رسانه، اقداماتی برای جلب اعتماد عمومی انجام شد. ثبت‌نام و سازماندهی مردمی با استقبال چند هزار نفری در شهر خرم‌آباد مواجه شد و این روند در سایر شهرستان‌ها نیز به‌نسبت خوب پیش رفت. هرچند هنوز سازماندهی کامل نشده، اما مسیر مناسبی طی شده است.
یکی از نکات برجسته در این دوره، همدلی عمومی بود. مردم با تمام وجود در کنار نیروهای درگیر قرار داشتند، پیگیر اخبار بودند و احساس غرور می‌کردند. این همدلی به‌ویژه در شرایط سخت بسیار محسوس بود. حتی در مواردی که کمبودهایی مانند نان وجود داشت، مردم آن را به‌صورت عادلانه میان خود تقسیم می‌کردند. برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر، هیچ هجوم و بی‌نظمی‌ای به فروشگاه‌ها مشاهده نشد؛ موضوعی که بیان‌گر بلوغ اجتماعی و فرهنگی مردم ماست.
به‌یاد دارم در سالی که کشور قطر ناگهان تحت تحریم قرار گرفت، ایران در همان روز دوم برای کمک به این کشور وارد عمل شد. با توجه به تحریم‌های شدید، کشورهای عربی اطراف اجازه ورود هواپیماها به حریم هوایی قطر را نمی‌دادند و مسیر زمینی هم مسدود بود. طبق گزارش‌های خبری، فروشگاه‌های قطر به‌دلیل وابستگی کامل به واردات، کاملاً تخلیه شده بودند.
اما در اینجا، علی‌رغم ضرباتی که در اشکال مختلف و بسیار جدی وارد شد، ما هیچ بحرانی از آن جنس را تجربه نکردیم. آنچه به نظر من نقش کلیدی در این پایداری ایفا کرد، مهرورزی و همدلی بی‌نظیر مردم بود. این مهر و همراهی فقط محدود به یکی دو نفر یا چند محله نبود؛ بلکه فضای حاکم بر کل شهرها چنین حال و هوایی داشت. حتی نوع برخورد مردم با ایست‌های بازرسی و نیروهای نظامی و انتظامی، سرشار از همیاری و درک متقابل بود.
شاید در تاریخ معاصر ایران، چنین سطحی از همراهی عمومی بی‌سابقه باشد. من با اطمینان عرض می‌کنم، ملت ایران در این چهل‌و‌پنج سال پس از انقلاب، بار دیگر ثابت کرد که از نظر ایستادگی، شعور اجتماعی و پایبندی به ارزش‌ها، در جهان بی‌نظیر است. چنین ملتی، در سخت‌ترین شرایط هم به‌درستی ایفای نقش می‌کند.

 

عملکرد دستگاه‌های دولتی در جنگ

اما درباره‌ی نقش دستگاه‌های دولتی، اجازه دهید صریح صحبت کنم: متأسفانه استانداری ما آرایش جنگی به خود نگرفت. حتی یک شب که با مسئول حراست استانداری صحبت می‌کردم، عرض کردم که در چنین شرایطی، استاندار باید شبانه‌روز در میان مردم باشد. پاسخ دادند که در نقطه‌ای پهپاد دیده شده و ایشان آنجا حضور یافته‌اند. گفتم: بسیار خوب، اگر قرار است اتفاقی بیفتد، چه سعادتی بالاتر از شهادت در راه خدمت؟!
ما برای استاندار ارزش بسیاری قائلیم، اما اگر حادثه‌ای رخ دهد، قرار نیست کل استان از هم بپاشد. مردم نیاز دارند مسئول خود را در میدان ببینند: در نانوایی، در قصابی، در پارک‌ها. حضور استاندار در میان مردم، بزرگ‌ترین منبع آرامش و اطمینان خاطر است. اما گاهی احساس می‌شد استانداری تعطیل است؛ به‌طوری‌که در یک نشست خبری، یکی از دوستان به‌شوخی گفت: «احساس می‌کنیم انگار موشکی به استانداری خورده!» در حالی که کنش‌گری در سطح شهر وجود داشت و اخبار آن نیز به‌خوبی منتشر می‌شد. اتفاقاً در شرایط جنگی، باید ده‌برابر فعالیت‌های رسانه‌ای انجام شود، نه اینکه سکوت اختیار کنیم.
بنیاد شهید نیز می‌توانست عملکرد بهتری داشته باشد. هرچند بخشی از کندی‌ها طبیعی بود و باید شرایط بحرانی و زمان‌بَر بودن هماهنگی‌ها را در نظر گرفت، اما انتظار بیشتری می‌رفت. از سوی دیگر، برخی دستگاه‌ها مانند اصناف و شرکت نفت، پس از اشتباهات ابتدایی، عملکرد قابل قبولی داشتند. مثلاً در ابتدای بحران، صف‌های طولانی در برخی جایگاه‌ها دیده شد، اما با اصلاح سیاست‌ها، آرامش بازگشت.
با وجود همه‌ی کاستی‌ها، به نظر من، مهم‌ترین ضعف در حوزه‌ی مدیریت اجرایی استان بود که آن‌گونه که باید و شاید وارد میدان نشد. البته ما که در فضای بسیج و نظامی هستیم، شاید برخی پیشنهادها و الزامات برایمان ملموس‌تر باشد، اما ترجیح می‌دهیم آن‌ها را بیان نکنیم؛ چراکه شاید از تخصص ما خارج باشد.
پیش‌بینی ما از قبل این بود که با یک جنگ چند‌هفته‌ای یا حتی طولانی‌تر مواجه خواهیم شد، و از همین‌رو، شبکه رسانه‌ای آماده‌ای از پیش داشتیم. کانال‌های رسانه‌ای قوی استان، روزانه جلسات هماهنگی تشکیل می‌دادند. به‌ویژه در یکی از روزهای میانی جنگ، زمانی که عملیات میدانی کمتر بود و شایعات قوت گرفته بود، با تکیه بر تیم‌های رسانه‌ای، فضای روانی را کنترل کردیم و از افت تب‌و‌تاب عمومی جلوگیری شد. تصمیم‌گیری در آن روز بسیار هوشمندانه بود و انتشار اخبار دقیق باعث آرامش مردم شد.

 

آیین تشییع و خاکسپاری شهدا

در کنار اطلاع‌رسانی و مراسم‌های مناسبتی، یکی از اقدامات مهم، احترام به پیکرهای مطهر شهدا بود. در روزهای ابتدایی، به‌دلیل التهاب فضا، توجه کافی به این امر صورت نمی‌گرفت. اما تیمی که تجربه‌ی فعالیت در آیین‌های شهدای دهه‌ی کرامت را داشتند، به‌موقع وارد عمل شدند. از تجهیز و تغسیل گرفته تا تشییع و آرایش نمادین تابوت‌ها، همه با نهایت دقت و احترام انجام شد.
در هماهنگی با شهرداری‌ها، تلاش شد پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان نماد وحدت و اقتدار، در سطح شهر به‌صورت گسترده دیده شود. بخشی از این پرچم‌ها توسط خودمان تهیه شد و بخشی دیگر توسط شهرداری تأمین شد. در جریان خط‌مشی‌گذاری این امور، مشورت‌ها و هماهنگی‌هایی نیز انجام گرفت.
در شهر خرم‌آباد، یکی از خیابان‌های اصلی با الهام از آرایش‌های محیطی دوران دفاع مقدس و دهه‌ی ۶۰، به‌شکلی خاطره‌انگیز فضاسازی شد. نصب پلاکاردها با جملات اثرگذار و ترکیب آن‌ها با پرچم‌ها، حال‌وهوایی خاص به آن خیابان داده بود. این اقدام برای نسل‌هایی که خاطره‌ی دهه‌ی ۶۰ را به‌یاد داشتند، حس غرور و هویت جمعی را تقویت می‌کرد و برای دیگران نیز حامل پیام همبستگی و افتخار ملی بود.

 

کارگروه هیئات

در چارچوب کمیته‌های فعال، یکی از کارگروه‌های بسیار مؤثر، «کمیته هیئات» بود. در شهر خرم‌آباد، با تعداد زیادی از هیئات مذهبی ارتباط برقرار کردیم. هر هیئت به‌صورت مستقل مأمور شد تا آرایش جنگی خاص خود را متناسب با شناختی که از محله‌ی خود دارد، شکل دهد. فلسفه‌ی اصلی طرح «همت» نیز بر پایه‌ی همین نگاه شکل گرفته بود: اینکه در هر محله، یک هسته‌ی مقاومت مردمی وجود داشته باشد که محل را بشناسد، در سناریوهای بحرانی بداند نقاط امن و ناامن کجاست، محل‌های پناه‌گیری یا تجمیع در شرایط اضطرار را شناسایی کرده باشد، و در مجموع، بتواند تصمیم‌گیری‌های سریع و دقیق انجام دهد.
برای این منظور، حدود ۲۰۰ پارامتر تعریف شد که با استفاده از آن‌ها، وضعیت هر محله با کمک کمیته‌های محلی مورد ارزیابی و رصد قرار گرفت. پیگیری برای تکمیل هسته‌های محلی همچنان ادامه دارد و هدف این است که در سراسر استان، به ازای هر محله، حداقل یک هسته‌ی مردمی سازمان‌یافته وجود داشته باشد.

 

کمیته پزشکی

در روزهای ابتدایی، به‌دلیل بالا بودن تعداد مجروحین و جانبازان، کمیته پزشکی نیز به‌سرعت وارد میدان شد. هرچند برخی بیمارستان‌ها در ابتدا آمادگی لازم را نداشتند، اما با تکیه بر تجربیاتی که از «موکب سلامت» در ایام اربعین به‌دست آمده بود، ظرفیت‌سازی خوبی انجام شد. این موکب‌ها در ایام اربعین به‌صورت شبانه‌روزی فعال بودند و حالا همان ظرفیت در بحران جنگ به‌کار گرفته شد. به‌طور خاص، بیمارستان عشایر مورد توجه قرار گرفت و نیروهای درمانی به آنجا اعزام شدند.
پیشنهادهایی نیز مطرح شد، نظیر راه‌اندازی درمانگاه‌های صحرایی در نزدیکی مناطق پرخطر تا بتوان مجروحان را با کمترین تأخیر به سامانه درمانی متصل کرد. هرچند برخی پیشنهادها هنوز محقق نشده‌اند، اما پیگیری آن‌ها همچنان ادامه دارد. به‌تازگی، بازدیدی از یکی از بیمارستان‌های نزدیک به مناطق احتمالی درگیری صورت گرفت تا با بررسی ظرفیت پدافند غیرعامل، اتاق‌های ایزوله، سامانه‌های برق اضطراری و سایر زیرساخت‌ها، آمادگی برای مراحل بعدی فراهم شود؛ به‌ویژه اگر درگیری‌ها ادامه‌دار باشد و میزان تخریب‌ها افزایش یابد.
استقبال عمومی مردم برای پیوستن به این سازوکارها بی‌نظیر بود. چندین فراخوان منتشر شد؛ از جمله فراخوانی ملی و یکی هم در سطح استانی. مشارکت مردمی چشم‌گیر بود و کمتر کسی را می‌توان یافت که نخواسته باشد به‌نحوی در این مسیر همکاری کند. روند ثبت‌نام‌ها همچنان ادامه دارد، چرا که طرح «همت» هنوز در مرحله‌ی اجراست.
در تحلیل شرایط، به نظر می‌رسد دشمنان تصور می‌کردند حملات‌شان ضربات کاری و قاطع خواهد بود، اما بحمدالله این اتفاق نیفتاد. پیوست این حملات، پروژه‌هایی چون ترورهای هدفمند نیز در حال پیگیری است، نه صرفاً اقدامات کور. آن‌ها سعی دارند با حذف چهره‌های مؤثر، ایجاد آشوب و شکاف‌های اجتماعی، رضایت عمومی را تضعیف کنند. به‌عنوان مثال، قطع برق یا اختلال در خدمات، از ابزارهایی است که به‌دنبال بهره‌برداری از خلأهای موجود برای ایجاد نارضایتی هستند.

 

برآورد از آینده جنگ

تحلیل ما از آینده این است که سناریوی جنگ چندمرحله‌ای محتمل‌ترین گزینه است. به‌عبارت دیگر، با یک دوره‌ی چندروزه‌ی درگیری، سپس یک وقفه و مجدداً آغاز دور جدید مواجه خواهیم شد. در ذهنم، از همان ابتدا، تصور هفته‌ها یا حتی ماه‌ها درگیری با وقفه‌های زمانی وجود داشت. ویرانی‌های جدی‌تری برای برخی شهرها محتمل بود و هنوز هم این احتمال منتفی نیست.
در پاسخ به سؤال درباره‌ی آینده جنگ باید گفت: دشمن با بهره‌گیری از سیستم‌های پیچیده‌ی اطلاعاتی و داده‌کاوی، تصمیمات خود را اتخاذ می‌کند. آن‌ها از کلان‌داده‌هایی که از طریق گفت‌وگوهای روزمره مردم، شبکه‌های اجتماعی و تماس‌های عادی استخراج می‌شود، استفاده می‌کنند. این داده‌ها در اندیشکده‌های استراتژیک تحلیل می‌شود تا مرحله‌ی بعدی اقدامات طراحی گردد.
همدلی‌ای که در این مدت در کشور ما شکل گرفت، برای خود ما و برای دشمنان نیز قابل پیش‌بینی نبود. از همین‌رو، اکنون تلاش می‌کنند محل‌های افتراق را پیدا کنند، مردم را دچار دوگانگی کنند و شکاف اجتماعی ایجاد نمایند. آن‌ها در داخل کشور نیز نیروهایی دارند که به‌طور هدفمند، در جهت ایجاد همین شکاف‌ها فعالیت می‌کنند.
ما معتقدیم امسال، باید یک تحول بزرگ رقم بخورد؛ چه در جبهه‌ی حق و چه در جبهه‌ی باطل. هر کدام از این جبهه‌ها، با توجه به این تحولات، برای سال‌های آینده با شتاب بیشتری برنامه‌های خود را پیش خواهند برد. لذا باید بسیار هوشیار، منسجم و آماده باشیم.
تعامل، همدلی، اخوت، و رفع کدورت‌ها از اولویت‌هاست. باید نشست‌های مستمر میان اقشار مختلف شکل بگیرد، تا انسجامی که منجر به «یدالله مع الجماعه» می‌شود، تحقق پیدا کند. این وحدت باید در همه ابعاد: فکری، اجرایی، نظامی و امنیتی تجلی یابد.
امروز بیش از هر زمان دیگری، نیاز به گفت‌وگو و هم‌فکری میان آحاد جامعه احساس می‌شود. باید با برنامه‌ریزی دقیق، برای ضربات احتمالی آینده آماده باشیم. همان‌طور که مجموعه‌های نظامی و امنیتی ما در حال انجام اقدامات آفندی مؤثر هستند—اقداماتی که بسیاری از آن‌ها جنبه‌ی بازدارندگی داشته و دشمن را از ادامه‌ی مسیر خود بازداشته‌اند—ما نیز در حوزه‌ی اجتماعی، فرهنگی و رسانه‌ای باید با برنامه و آمادگی پیش برویم.

/.انتهای پیام

نظر شما چیه؟

تذكر: نظرات حاوی توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمی شوند