به گزارش امید لرستان، عطاءالله بیگدلی در لایو اینستاگرامی فعالین فضای مجازی لرستان که پیج دورهمی لرستان برگزار شد با بیان اینکه پایه هر دعوت نبی و دینی عبادت خدا و اجتناب از طاغوت است، اظهار داشت: بحث افول هژمونی آمریکا بحث بسیار پرسابقه بین خود آمریکاییها است این بحث بعد از سال ۱۹۹۵ و […]
به گزارش امید لرستان، عطاءالله بیگدلی در لایو اینستاگرامی فعالین فضای مجازی لرستان که پیج دورهمی لرستان برگزار شد با بیان اینکه پایه هر دعوت نبی و دینی عبادت خدا و اجتناب از طاغوت است، اظهار داشت: بحث افول هژمونی آمریکا بحث بسیار پرسابقه بین خود آمریکاییها است این بحث بعد از سال ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ که آمریکا جنگها را پشت سر گذاشته بود و شوروی فروپاشید، آمریکا تنها قدرت هژمونی و تکبعدی جهان شناخته شده بود.
وی با اشاره به اینکه بین خود آمریکاییها مطرح شده بود که از سال ۱۹۹۵ این کشور با جایگزین شدن قدرتهای جدید، قدرت خود را از دست میدهد و به تدریج از وضعیت تک قطبی بیرون میآید و از حدود سال ۲۰۰۰ ظهور بیشتری پیدا کرد افزود: چین، روسیه، قدرتهای جدید در آمریکای جنوبی و آمریکای لاتین و خیز برداشتن ایران برای برخی از تحولات مهم نظام قدرت، همه نشان داد که آمریکا از تک قطبی بودن خود فاصله گرفته است.
این پژوهشگر حوزه تاریخ تمدن وفلسفه با بیان اینکه امروز به نظر میآید خود اندیشمندان آمریکایی و غربی معتقدند آمریکا در وضعیت ۳۰ سال پیش خود نیست و توانایی هژمونی ۳۰ سال پیش خود را ندارد گفت: موضوعی که بین اندیشمندان و فیلسوفها اختلاف به وجود آورده این است که آیا آمریکا میتواند این مسئله را بازسازی کند یا افولش حتمی است و قابلیت بازگشت ندارد؟ برخی به افول اعتقاد دارند و برخی معتقدند میتوان آمریکا را احیا کرد و رهبری جهان را به دست گرفت.
وی تصریح کرد: در جهان چند قطبی آینده که پیش رو داریم بازیگران موثری در این صحنه هستند و اگر جهان به سمت تک قطبی دیگری در حال حرکت است آیا این تک قطبی آینده جهان متعلق به کیست و چه کسی میتواند آن را رقم بزند؟ خیلی روشن است کشورهایی مانند چین، روسیه، هند و برزیل و شاید در شرایطی ایران و برخی کشورهای مسلمان دیگر مانند ترکیه و عربستان بتوانند نقشهای مهمی ایفا کنند.
بیگدلی با تاکید براینکه اصلیترین نکتههای که به تمدنها کمک کرده اقتدار پیدا کنند حضور یک بنیاد معنایی و یک معنای اصیل قابل پذیرش از سعادت است گفت: به نظر من مهمترین اختلافی که مارا از شرق و غرب، از آمریکا و اروپا یا نگاه شرقی مانند چین و روسیه متمایز میکند میتواند تئوری، الگو و فهمی باشد که ما از سعادت داریم و به تبع آن فهم سعادت، الگویی برای زیستن دنیا و برای حیات انسان بر روی کره زمین را ارائه دهیم.
وی تصریح کرد: همه تمدنها نسبتی با رویا و آرمانشان دارند و اگر ما ایرانیها بتوانیم افق جدیدی برای بشر ترسیم کنیم نگاههای دینی و دنیوی افراد را پوشش دهد، آینده از آن ما میشود به نظر من آرمان شهر غربی نمیتواند ادامه پیدا کند و ویرانگر است یعنی الگویی که از نسبت با محیط زیست و انسانها از قرن ۱۶ آغاز شده قطعاً طبق بررسی که خود غربیها انجام داده اند محکوم به شکست است.
این پژوهشگر حوزه تاریخ تمدن وفلسفه گفت: چشم اندازی برای مسئله فعلا وجود ندارد و به همین خاطر این الگو برای حدود ۵۰ سال آینده قابل تداوم نیست و از طرفی الگوی چینی و روسی برای زندگی چند مشکل دارد یکی اینکه خطکشی جدی با اندیشه غربی ندارند یعنی همان مدل قبلی که نسخه شرقی خورده است و ارزشهای بنیادی همان ارزشهای بنیادی است، ارزشهای سرمایه گذاری، مصرف و پذیرش رفاه به عنوان بنیادیترین چیز اهمیت میدهد و انسانی مبتنی بر حرص و آز به تخریب خود و دیگران میپردازد و خیلی قابل اتکا نیست.
وی عنوان کرد: بر الگوهای شرقی ایراد دیگری وارد است و آن نحوه سازماندهی اجتماعی مبتنی بر اجبار است و خیلی غیر انسانیتر از وجوه غربی است، دولت کاملاً دیکتاتور و سیستمهای تک حزبی سیاسی دارند که خیلی قابلیت توسعه ندارد پس برای ما ایرانیان فرصت ایجاد میشود تا بتوانیم اندیشه خود القا کنیم، که ما باید در این رابطه و فردای جهان طرحی داشته باشیم و قطعا این برنامه باید آزمایش شده باشد حداقل در نقاط و هستههایی به منصه ظهور رسانده باشیم و قطعاً جهان نباید جهان مبتنی بر رقابت مصرف و ارزشهای جدید باشد و اگر آرام آرام به این سمت برویم میتوانیم به الگوهای جدیدی در حوزه اقتصاد، اجتماع، رسانه، فرهنگ، سیاست، حقوق و … ساحت مختلف تمدنی برسیم.
بیگدلی عنوان کرد: بشر با یک بحران عمومی مواجه است، معمولاً تمدنهای بزرگ از دل همین بحرانها زاییده شده اند و زمانی که متوجه شدیم الگوهای دیگری از حیات میتوانند سعادت ما را تامین کنند امکان شنیده شدن الگوهای دیگری برای حیات فراهم شد و برای رسیدن به این هدف نیازمند چند اتفاق هستیم یکی اینکه الگوهای موجود با شکستهای بزرگ و بحرانی مواجه شوند و نتوانند دائم خود را بازتولید و معالجه کند آیا ما خوشبین هستیم که این اتفاق بیفتد و به نقطههای بحرانی برسد که متوجه شود این الگو از حیات برای او مناسب نیست در جهان غرب و مشرق زمین چنین رویکردی وجود ندارد و خوش بینی نسبت به آینده بشر وجود دارد که باید از بین برود.
وی افزود: جهان از جمله مغرب زمین چند بار نسخههای دینی را برای سعادت امتحان کرده است و چون شکستهای شدیدی را امتحان کرده، بازگشت به الگوهای دینی جهان خیلی کار سختی است یعنی بشر خیلی باید به نقاط بنیادی برسد تا این موضوع را بپذیرد چرا که غربی ها نسبت به ما فهم متفاوتی نسبت به دین دارند و خاطرات تلخی از دین اجتماعی با محوریت پاپ دارند.
این پژوهشگر حوزه تاریخ تمدن وفلسفه با اشاره به اینکه صحبتهایی که شد در رابطه با آینده جهان است و بالفعل آمریکا برجهان غلبه دارد بیان کرد: ما در رابطه با واقعیت میدانی خود صحبت نمیکنیم بلکه در رابطه با رویای یک قوم صحبت میکنیم.
وی افزود:در تحلیل تمدنی جهان غرب بعد از آغاز جنگهای جهانی به بعد دائماً درگیر بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و … بوده و به همین دلیل ممکن است در بازههای کوتاهی موفقیتهایی کسب کند، اما در بازه طولانی مدت این آثار تخریبی کاملاً روشن است ضمن اینکه بسیاری از شاخصهایی که شما وضعیت جهان را با آن میسنجید در یک جهان دیگری ممکن است این شاخص برعکس باشد.
بیگدلی در پاسخ به این جمله اینکه میگوید ایران نیز رو به افول است گفت: بله مشخص است در این وضعی که زندگی میکنیم با جامعه قبل از ما نیز بدتر میشود، مسئله این است که فرایند حرکت ما برای خروج از این وضعیت امیدوار کننده است یا نه؟ آینده پژوهی نسبت به این حرکت چیست؟ ما باید چه کاری انجام دهیم که با سرعت بیشتری از این وضعیت خارج شویم؟ تا زمانی که ایرانیها با اندیشه غربی به اقتصاد نگاه میکنند قطعاً وضعیت ما همین بوده و از این نیز بدتر میشود و مهمترین مانع ما برای حرکت پر شتاب به سمت الگوی دیگری از اقتصاد، فرهنگ و اجتماع تمدن بود
وی با تصریح کرد: بزرگترین مانعی که تمام تمدنها با آن مواجه بودند و ما نیز با آن مواجه هستیم فقدان وحدت نظری است و همین تشتت مهمترین دلیل بسیاری از مشکلات عملی است که ما در جهان خارج میبینیم ما از آن روی که نمیتوانیم در حوزه نظری و علم به یک اجماع قابل قبولی میان نخبگان خود برسیم یعنی به وحدت نظری در حوزه الگوهای اجتماعی برسیم پس در حوزه عمل متشتت عمل میکنیم.
این پژوهشگر حوزه تاریخ تمدن وفلسفه گفت: در نظام سیاسی همین تحولی که ایجاد کرده ایم به خاطر ایجاد اجماع نسبی در حوزه نظریه ولایت فقیه است، مطالعه، تغییرات اجتماعی در ایران و خیلی از جاهای جهان کم و بیش نشان میدهد به ویژه در ایران آنجا موفق به ایجاد تغییرات اجتماعی شدیم که این فرایند را طی کرده ایم و یک نظریه حاد در جهان سنت پیدا کردیم که نمونه آن ولایت فقیه است و در بین نخبگان این حوزه مورد وفاق قرار گرفته و همزمان با این وفاق نظریه نخبگان نظریه رقبا چالش مواجه شده است.
وی عنوان کرد: در ایران به واسطه وضعیت اجتماعی و اتفاقی که در پخش شدن قدرت افتاده است هیچ نظام اقتصادی امتحان نمیشود، هیچ الگویی در اقتصاد کشور پیاده سازی نشده یک الگوی خاص را پیش نگرفته ایم که به نتیجه خاصی برسیم.
بیگدلی با اشاره به اینکه مشکلات جاری برای هر تمدنی پیش آمده و با گرفتاریها دست و پنجه نرم کرده و به یک نقطه استقلال رسیدند بیان کرد: باید نسبت به آینده و هزینههایی که برای آینده میخواهیم بدهیم صحبت کنیم ما راه سختی را در پیش داریم که در این راه باید از جان، مال و آبرو بگذریم و این راه نیاز به فداکاری، خون، فقر، نیاز به پیشرفت با سختی دارد و بار آن را همین نسل باید به دوش بکشد، مراحل متفاوتی را میخواهیم پیش ببریم، ولی شاید نجات بشر در همین باشد.
انتهای پیام/